سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مناجات سال نویی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : محسن ناصحی
نوع شعر : توسل
وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
قالب شعر : غزل

خـالـق مـرا از اول، کِی آفـریـد بی‌تـو            عـالـم به عـالـم ذر، من را ندیـد بی‌تو

با اولین گـناهم، دستم رهـا شد از بس            شیطان مرا به سویش، دائم کشید بی‌تو


یک سال آب و جارو، کردم مگر بیایی            یک بار دیگـر آمد، سـال جـدیـد بی‌تو

من خسته از زمستان، چشمم به سال نو بود            دیـدی؟ بـهـار آمـد، امـا رسـیـد بـی‌تـو

مردم تمام خوشحال، از دیدن شب عید            من که بدم می‌آید، از روز عـید بی‌تو

ابر بـهـار هر سال، با چـشم تر می‌آید            از چشم‌های من هم، باران چکید بی‌تو

پا در رکاب کردم، تا در رهت بمیرم            دیـدم نـمی‌تـوانـم، بـاشـم شـهـیـد بی‌تو

عید است و کعبه دارد، رخت سیاه بر تن            می‌شد مگر بپوشد؟ رخت سفـید بی‌تو

دل بود و عقل بود و، اُمّید بود و شادی            این ماند غـرق اندوه، آن نا امید بی‌تو

«یابن الحسن کجایی؟ مُردم از این جدایی»            آخـر نـیـامـدی و، قــدّم خـمـیـد بـی‌تـو

نقد و بررسی